إله: معبود، از اسما و صفات خداوند

واژه إله 147 بار در قرآن كريم آمده است[44] كه به‌جز 33مورد، ديگر موارد كاربرد آن در كلمه اخلاص به‌صورت«لا اِلـهَ اِلاَّ اللّه» (صافّات/37، 35، .) يا همراه با ضماير منفصل است: «لا اِلـهَ اِلاّ هُو» (بقره/2،163، .)، «لا اِلـهَ اِلاّ اَنتَ» (انبياء/21، 87، .)، «لا اِلـهَ اِلاّ اَنا» (نحل/16،2، .)[45]
بيشتر دانشمندان مسلمان إله را واژه‌اى بالاصاله عربى و خالص مى‌دانند؛ ولى برخى از خاورشناسان براساس رأى دانشمندان غربى مبنى بر لزوم جستوجوى سر منشأ آن در اديان كهن، آن‌را يك واژه اصيل و كهن سامى معرفى كرده‌اند.[46] برخى نيز از احتمال اشتقاق آن از واژه عبرى اِلُوَه كه جمع آن در عبرى «اِلوهيم» است سخن گفته‌اند.[47]
نور گستر

اسرافيل: فرشته‌اى مقرّب،ابلاغ‌كننده فرمان الهى به ديگر فرشتگان، دمنده صور و از حاملان عرش الهى در قيامت

واژه إسرافيل را به صورتهاى ديگرى نيز از قبيل «اسرافين»، «سرافين» و «سرافيل» ذكر كرده‌اند.[1] برخى واژه إسرافيل را رباعى و گروهى با اصلى دانستن همزه، آن را خماسى مى‌دانند.[2] بيشتر لغت‌دانان اسرافيل را واژه‌اى غير عربى دانسته‌اند[3]; برخى آن را برگرفته از سريانى و مركب از اسرا (بنده) و ايل (خدا) مى‌دانند.[4]نامهاى ديگر اسرافيل (عبدالله[5]، عبيداللّه[6]، عبدالرّحمن[7]) نيز با اين معنا انطباق دارند. در رواياتى به نقل از پيامبر(صلى الله عليه وآله)، امام سجاد(عليه السلام)، صحابه و تابعان گفته شده است: هر اسم مركبى كه بخش دوم آن واژه ايل باشد (مانند جبرئيل، ميكائيل و عزرائيل) به نحوى بندگى خدا را مى‌رساند.[8]


نور گستر

واژه ابليس در قرآن كريم يازده بار به كار رفته كه نُه بار آن در ضمن داستان آفرينش آدم* و فرمان سجده بر وى آمده است. (بقره/2،34؛ اعراف/7،11؛ حجر/15، 31 و 32؛ اسراء/17،61‌؛ كهف/18، 50‌؛ طه/20، 116؛ ص/38، 74 و 75) شرح داستان بر اساس آيات سوره اعراف كه با تفصيل بيش‌ترى به اين موضوع پرداخته، چنين است: هنگامى كه خداوند، بشر را از گِل آفريد و از روح خويش در او دميد، به فرشتگان فرمان سجده بر وى داد. همه فرشتگان، جز ابليس سجده كردند؛ ولى او تكبّر ورزيد و از سجده سرباز زد. وقتى خداوند سبب را پرسيد، ابليس گفت: من از او بهترم؛ زيرا مرا از آتش و او را از گِل آفريدى؛ آن‌گاه خداوند ابليس را از آن مقام راند و او را لعنت* كرد. ابليس از خداوند تا روز بعث مهلت خواست و خدا به او مهلت داد؛ سپس ابليس سوگند ياد كرد كه همه بندگان به جز مخلَصان را از‌راه به در بَرَد و خداوند به او و پيروانش وعده جهنّم داد. در دو مورد ديگر نيز واژه ابليس آمده‌است: يكى در سوره سبأ/34،20 كه به پيروى قوم سبأ از او اشاره دارد و ديگرى در سوره شعراء/ 26، 95 كه پايان كار او و پيروانش در روز بازپسين را گزارش مى‌دهد.


نور گستر

إله: معبود، از اسما و صفات خداوند

واژه إله 147 بار در قرآن كريم آمده است[44] كه به‌جز 33مورد، ديگر موارد كاربرد آن در كلمه اخلاص به‌صورت«لا اِلـهَ اِلاَّ اللّه» (صافّات/37، 35، .) يا همراه با ضماير منفصل است: «لا اِلـهَ اِلاّ هُو» (بقره/2،163، .)، «لا اِلـهَ اِلاّ اَنتَ» (انبياء/21، 87، .)، «لا اِلـهَ اِلاّ اَنا» (نحل/16،2، .)[45]
بيشتر دانشمندان مسلمان إله را واژه‌اى بالاصاله عربى و خالص مى‌دانند؛ ولى برخى از خاورشناسان براساس رأى دانشمندان غربى مبنى بر لزوم جستوجوى سر منشأ آن در اديان كهن، آن‌را يك واژه اصيل و كهن سامى معرفى كرده‌اند.[46] برخى نيز از احتمال اشتقاق آن از واژه عبرى اِلُوَه كه جمع آن در عبرى «اِلوهيم» است سخن گفته‌اند.[47]
نور گستر

اسرافيل: فرشته‌اى مقرّب،ابلاغ‌كننده فرمان الهى به ديگر فرشتگان، دمنده صور و از حاملان عرش الهى در قيامت

واژه إسرافيل را به صورتهاى ديگرى نيز از قبيل «اسرافين»، «سرافين» و «سرافيل» ذكر كرده‌اند.[1] برخى واژه إسرافيل را رباعى و گروهى با اصلى دانستن همزه، آن را خماسى مى‌دانند.[2] بيشتر لغت‌دانان اسرافيل را واژه‌اى غير عربى دانسته‌اند[3]; برخى آن را برگرفته از سريانى و مركب از اسرا (بنده) و ايل (خدا) مى‌دانند.[4]نامهاى ديگر اسرافيل (عبدالله[5]، عبيداللّه[6]، عبدالرّحمن[7]) نيز با اين معنا انطباق دارند. در رواياتى به نقل از پيامبر(صلى الله عليه وآله)، امام سجاد(عليه السلام)، صحابه و تابعان گفته شده است: هر اسم مركبى كه بخش دوم آن واژه ايل باشد (مانند جبرئيل، ميكائيل و عزرائيل) به نحوى بندگى خدا را مى‌رساند.[8]


نور گستر

واژه ابليس در قرآن كريم يازده بار به كار رفته كه نُه بار آن در ضمن داستان آفرينش آدم* و فرمان سجده بر وى آمده است. (بقره/2،34؛ اعراف/7،11؛ حجر/15، 31 و 32؛ اسراء/17،61‌؛ كهف/18، 50‌؛ طه/20، 116؛ ص/38، 74 و 75) شرح داستان بر اساس آيات سوره اعراف كه با تفصيل بيش‌ترى به اين موضوع پرداخته، چنين است: هنگامى كه خداوند، بشر را از گِل آفريد و از روح خويش در او دميد، به فرشتگان فرمان سجده بر وى داد. همه فرشتگان، جز ابليس سجده كردند؛ ولى او تكبّر ورزيد و از سجده سرباز زد. وقتى خداوند سبب را پرسيد، ابليس گفت: من از او بهترم؛ زيرا مرا از آتش و او را از گِل آفريدى؛ آن‌گاه خداوند ابليس را از آن مقام راند و او را لعنت* كرد. ابليس از خداوند تا روز بعث مهلت خواست و خدا به او مهلت داد؛ سپس ابليس سوگند ياد كرد كه همه بندگان به جز مخلَصان را از‌راه به در بَرَد و خداوند به او و پيروانش وعده جهنّم داد. در دو مورد ديگر نيز واژه ابليس آمده‌است: يكى در سوره سبأ/34،20 كه به پيروى قوم سبأ از او اشاره دارد و ديگرى در سوره شعراء/ 26، 95 كه پايان كار او و پيروانش در روز بازپسين را گزارش مى‌دهد.


نور گستر
چکیده:
ترادف یکی از انواع روابط معنایی و از مباحث لغوی است که در متون فقه اللغه، اصول و تفسیر در مباحث ادبی مورد توجه اندیشمندان قرار گرفته است. اندیشمندان در مورد وقوع ترادف در قرآن کریم، بر یک رأی و نظر نیستند. زمخشری از جمله مفسران ادیبی است که تفسیر وی از کم نظیرترین تفاسیر ادبی به شمار می‌آید. طبرسی نیز از مفسران بزرگ معاصر زمخشری بوده و در فنون ادبی چیره دست بوده است. لذا تفسیر «مجمع البیان» نیز در زمره تفاسیر ادبی به شمار می‌آید. بررسی تطبیقی «کشاف» و «مجمع البیان» نشان‌گر آن است که زمخشری با بهره‌گیری از الفاظی چون «متقاربان» و «معنی واحد» برخی از واژگان را مترادف با یکدیگر تلقی کرده و در مواردی میان الفاظ به ظاهر مترادف، به تفاوت‌های معنایی اشاره می‌کند. طبرسی نیز بسیاری از لغات را با الفاظی نظیر «متقارب المعنی»، «نظائر» و «بمعنی واحد» هم‌معنا و مترادف دانسته است، گرچه در برخی مواقع نیز به تفاوت معنایی برخی واژه‌ها اشاره می‌نماید. در واقع می‌توان چنین گفت که این دو مفسر علی‌رغم هم معنا دانستن برخی واژگان، از آنجا که قائل به فروق الفاظ نیز می‌باشند، ترادف جزئی در قرآن را پذیرفته‌اند و نمی‌توان گفت این دو از منکران ترادف هستند چنانکه برخی گفته‌اند.
کلیدواژه‌ها: ترادف تام؛ ترادف جزئی؛ تفاسیر ادبی؛ فروق لغوی

نور گستر
چکیده:بدون تردید در طول تاریخ برخی کوشیده اند تا معنای آیات قرآن را بر اساس دیدگاه های خود تفسیر نمایند. این اقدام ناپسند، در روایات، «تفسیر به رأی» نام گرفته و به افراد تحریف گر، نسبت داده شده است نه به قرآن، ولی به تدریج، در میان قرآن پژوهان اهل سنت و شیعی، «تفسیر به رأی» افراد، با «تحریف معنوی» قرآن، همسان، تلقی شده و تعبیر تحریف معنوی، به قرآن کریم، انتساب یافته است و به دلیل وقوع تفسیر به رای افراد، تحریف معنوی قرآن کریم نیز حتمی انگاشته شده است. 
این نوشتار با روش توصیفی - تحلیلی به بررسی و نقد این دیدگاه پرداخته و با ارایه دلایل عقلی و نقلی، این همانی بودن تفسیر به رأی افراد و تحریف معنوی قرآن کریم را به چالش کشیده، بر تفاوت های روشن تفسیر به رأی صاحبان آرای باطله با تحریف یافتگی معنوی قرآن تأکید می ورزد؛ چرا که تفسیر به رأی، به افراد نسبت می یابد، ولی تحریف معنوی، به قرآن؛ بدین رو وجود تفسیر به رأی افراد، نه به دلالت مطابقی، همان تحریف معنوی قرآن است و نه به دلالت تضمنی و التزامی، آن را در بر داشته و اثبات می کند. نگارندگان انتساب تحریف گری معنایی را به افراد، به جای انتساب تحریف یافتگی معنوی به قرآن کریم را، پیش رو می نهند.


کلمات کلیدی: تحریف؛ تحریف معنوی؛ تفسیر به رأی؛ تحریف قرآن

نور گستر

چكيده:

زمينه: تداوم بحران هاي زيست بركره، انسان را به ضرورت بازنگري در شيوه برخورد خويش با محيط زيست در جريان توسعه يافتگي واقف نمود. در همين راستا،‌ فنون و روش هاي علوم محيط زيست گسترش يافت كه متداول ترين آن، انجام ارزيابي آثار طرح هاي توسعه بر محيط زيست (EIA) بود. اما اين فنون و بخصوص EIA، از يك سو رويكردي اصلاحي دارند نه پيشگيرانه و از سوي ديگر قادر به تجزيه و تحليل جامع اقدامات متنوع انسان كه اغلب داراي اثرات تجمعي، القايي و تركيبي مي باشد، نيستند. وجود چنين نواقصي توجه به ارزيابي راهبردي محيط زيست را كه رويكردي با نگرش راهبردي (p.p.p)است. ضروري مي سازد تا ارزيابي هاي زيست محيطي در سطوح مختلف خط مشي گذاري، برنامه ريزي و عملياتي صورت گيرد. اما اين رويكرد نيز به دليل اينكه در مراحل "مفهومي و تدوين" يك الگو تصميم گيري دخالت ندارد، نمي تواند نقش فعال خود را در توسعه پايدار به خوبي بازي كند.

نتيجه گيري: بنابراين با توجه به اينكه الگوهاي تصميم گيري از نظام ارزشي پيروي مي نمايد، تلفيق نمودن اخلاق محيط زيست كه شالوده نظام ارزشي مي باشد با ارزيابي راهبردي محيط زيست، با رفع نواقص پيشين، مي توان حفظ و ارتقا، محيط زيست را هدف قرار داده و چارچوبي نو و جديد براي حل بحران هاي زيست محيطي ارايه دهد. در اين مقاله نگارندگان با ارايه نظريه "تلفيق اخلاق محيط زيست با رهيافت ارزيابي راهبردي محيط زيست"، فرايندي جديد را براي ارزيابي هاي زيست محيطي طرح هاي توسعه براي نيل به «توسعه پايدار» پيشنهاد مي كنند.

کلید واژه ها: اخلاق محيط زيست، ارزيابي استراتژيك، رويكرد پيشگيرانه


نور گستر

چکیده :

بانکداری، از ارکان مهم یک نظام اقتصادی است. بانک‌ها، بدان رو که با سرمایه‌ و اموال گروهی از مردم تأسیس و اداره می‌شوند، ارتباط قابل توجهی با بیت‌المال مسلمین دارند. صیانت و حفاظت از سرمایه‌های مردم، برای رشد و توسعه اقتصادی و اجرای عدالت، عقلاً و شرعاً، لازم و واجب است. در چنین شرایطی، مدیریت ریسک یکی از اجزای حیاتی فعالیت‌های مالی و اعتباری خواهد بود. در بین انواع ریسک‌هایی که بانک‌ها و نهادهای مالی با آن مواجه‌اند، ریسک اعتباری اهمیت به­سزایی دارد. کمّی‌سازی و اندازه‌گیری ریسک اعتباری، برای مدیریت مناسب آن، اعتبارسنجی مشتریان را، پیش از اعطای تسهیلات، امری ضروری ساخته است. در قرآن کریم آیات مختلفی در باب آداب و احکام کسب و کار و حواشی مربوط به آن مطرح شده­است. در این مقاله، با بهره‌گیری از روش تحلیل توصیفی، و با استفاده از مستندات مستخرج از قرآن، روایات و مبادی فقهی، سعی شده است که ضرورت اعتبارسنجی مشتریان در هنگام اعطای تسهیلات بررسی شود و الگویی مناسب برای آن ارائه شود. در نهایت، الگویی با عنوان "الگوی اسلامی"، که بیانگر معیارهای برگرفته از آیات و روایات است، برای اعتبارسنجی مشتریان، ارائه شده است. این الگو شامل شاخص‌هایی چون منفعت و سودآوری، وثیقه، لیاقت و صلاحیت عملی، قرارداد، رفتار اعتباری، آگاهی و دانش و نمای آینده است.

کلیدواژه‌ها
اعتبارسنجی مشتریان؛ بانکداری اسلامی؛ مدیریت ریسک؛ ریسک اعتباری؛ قرآن و روایات

نور گستر

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

دانلود فایل های کمیاب بهترین سایت موسيقي به سبك شما عصر ورزش | پایگاه خبری ورزشی فروشگاه اینترنتی